جدول جو
جدول جو

معنی علی سلیمانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی سلیمانی(عَ یِ سُ لَ)
ابن عثمان بن علی بن سلیمان سلیمانی اربلی. ملقب به امین الدین. صوفی و شاعر بود و در سال 670 هجری قمری درگذشت. او را قصیده ای است که هر بیت آن شامل نوعی از صنایع بدیعی است. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 712)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ سِ سِ)
ابن عبدالله بن عبدالغفار سمسمانی. مکنی به ابوالحسن. وی نزد ابوبکر بن شاذان و ابوالفضل بن مأمون تحصیل کرد و خطی مرغوب داشت و شخصی صدوق بود. و در روز چهارشنبه چهارم محرم سال 415 هجری قمری درگذشت. (از وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 364). و در معجم الادباء نام او بصورت ’علی بن عبیدالله سمسمی’ ضبط شده است. رجوع به معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 58 و چ مارگلیوث ج 5 ص 271 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن یحیی بن نصر بن احمد سامانی. وی از خاندان سامانیان و تنها فرزند پدر خویش بود. رجوع به احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 1 ص 321 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سُفْ)
ابن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن أبی سفیان اموی سفیانی. مکنی به ابوالحسن. وی از اصحاب علم و روایت و از بقایای بنی امیه در شام بود. در سال 105 هجری قمری متولد شد و هنگام مفاخرت میگفت ’أنا ابن شیخی صفین’ زیرا مادرش نوادۀ علی بن ابی طالب (ع) و پدرش نوادۀ معاویه بود. او در دمشق اقامت داشت و از اختلاف بین امین و مأمون عباسی استفاده کرد و خود مدعی خلافت شد و در سال 195 هجری قمری دمشق را تحت سلطۀ خویش درآورد و حاکم أمین را از آنجا براند و دامنۀ قدرت او تا ’صیدا’ گسترش یافت. و در اوایل سال 198 هجری قمری بر اثر حملۀ ابن بهیس محمد بن صالح، رهبر قیسیه، وی و مسلمه بن یعقوب با لباس زنانه فرار اختیار کردند و پس از چندی علی سفیانی درگذشت. (از الاعلام زرکلی از خطط الشام ج 1 ص 183 و الکامل ابن اثیر ج 6 ص 82 و شذرات الذهب ج 1 ص 342 و النجوم الزاهره ج 2 ص 147 و البدایه و النهایه ج 10 ص 227)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ)
ابن محمد بن علی بن سلیم دمشقی صالحی شافعی. مشهوربه سلیمی و ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. فقیه و مفسر و نحوی متولد در سال 1113 هجری قمری وی در دوم جمادی الاولی سال 1200 در دمشق درگذشت. او راست: 1- تکمله شرح تفسیر البیضاوی عمر رومی، از سورۀ اسراء تا آخر قرآن. 2- الزبده المطریه علی منظومه الآجرومیه، در نحو. 3- شرح غایه الاختصار ابن قاسم. (از معجم المؤلفین از عقوداللاّلی فی الاسانید العوالی ص 30 و سجل مخطوطات الظاهریه و سلک الدرر مرادی ج 3 ص 219و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 771 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 139 و فهرس الفهارس کتانی ج 2 ص 342)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِیَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری. مکنی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری شود
ابن ابی بکر بن علی بن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان بن عبدالله یمانی زبیدی شافعی. مشهور به ناشری و ملقب به موفق الدین. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
لغت نامه دهخدا